کتک زدم
با چوب تر ، گاو نرم را کتک زدم
فرمان نبُرد گاو و خرم را کتک زدم
دور از تو موی سیاهی سرم نماند
یک یک کشیده موی سرم را کتک زدم
از تیر یار چشم دلم بی نصیب بود
من مانده ام چرا ؟ سپرم را کتک زدم
چون هر چه در زدم، زنم پاسخی نداد
تا شب نشسته قفل درم را کتک زدم
از بس مریض بودم و حالم خراب بود
پروانه وار بال و پرم را کتک زدم
در تنگنای قافیه بودم که ناگهان
دیوانه گشتمو پسرم را کتک زدم
وحید خرازی